Monday 11 August 2008

لایحه بردگی!

مصطفی صابر

"لایحه حمایت خانواده" جمهوری اسلامی را دیده اید؟ باید بعنوان یکی از شرم آورترین اسنادی که بدست بشر- یا صحیح تر بدست موجوداتی نر، وحشی، اسلامی و ضد بشر- نوشته شده ثبت شود. بعنوان سندی روشن از دوره ماقبل تاریخ انسانیت. شما اینجا بردگی جنسی ای که به اسم خانواده و ازدواج و طلاق و مهریه و جهیزیه و صیغه و تعدد زوجات و نفقه و مزخرفات شرم آور دیگر بر بشریت تحمیل میشود را بخوبی لمس خواهید کرد. گویی مشتی نره دیو اسلامی جمع شده اند تا عقب مانده ترین قوانین و ضوابط و مقررات حرمسرای بزرگ و اجتماعی شان را، چیزی که به آن "خانواده" اطلاق میکنند، بنویسند. بوی ارتجاع، اسلام، تجاوز، خشونت، وحشیگری، تحقیر، بی حقوقی، مالکیت خصوصی، مردسالاری، بردگی مطلق جنسی، بردگی کودکان و دختران و زنان، پدرسالاری، و قهقرا از هر سطر و بند آن به مشام میرسد.

این تازه ترین آش دست پخت حکومت اسلامی است. حکومت آپارتاید جنسی، حکومتی که بردگی زن، تحقیر زن، قتل ناموسی، سنگسار و حجاب را در این قرن بیست و یکم به ایدئولوژی، هویت و ابزار حکومت خود تبدیل کرده است. نه فقط جمهوری اسلامی، از آخوند بدخیم تا خوش خیم ، از دولت احمدی نژاد و مجلس کثیف شان تا ملاهای خندان و "مادریت"!، نه فقط اسلام و مذهب و مردسالاری، که باید کل این مناسبات بردگی سرمایه داری متکی بر مالکیت خصوصی و بردگی جنسی زن و کل بشریت را بخاطر همین یک سند به محاکمه کشید. آدم نمی تواند این لایحه را بخواند و از اینهمه توهین و حقارت انسان که در آن مفروض است به خشم نیاید.

مانیفست کمونیست 160 سال پیش حتی خانواده بورژوایی را که نسبت به مناسبات پدرسالار و قرون وسطایی گذشته خود پیشرفتی بود، "فحشاء رسمی" نام نهاد که فحشاء غیر رسمی و معمول تنها مکمل آن است. نوشت که "خانواده بورژوازی همان اشتراک زنان است". و نوشت که نابودی "خانواده موجود"، یعنی فحشاء رسمی، و "مکمل آن"، یعنی فحشاء غیر رسمی، با نابودی سرمایه و مناسبات مبتنی بر مالکیت خصوصی قرین است. اکنون در قرن بیست و یک ما می بینیم که چگونه دفاع علنی از این "فحشاء رسمی" و "فحشاء غیر رسمی" هردو باهم و یکجا به پرچم رسمی بخشی از بورژوازی تبدیل شده است. می بینیم که جلو چشمان ما از لایحه ای حرف میزنند و کلیات آنرا در مجلس شان تصویب میکنند که حتی از آنچه مانیفست 160 سال پیش نقد میکرد، یعنی از "خانواده بورژوایی" هزاران سال عقب تر رفته است. قانونی که گویا از روی ضوابط حرمسراهای پیغمبر اسلام و سلطان محمود و شاه عباس کپی برداری شده است. قانونی که با هیچ شرم و حیایی از "تعدد زوجات"، "ازدواج موقت" و از "خانواده"، یعنی هم از فحشاء رسمی و هم فحشاء غیر رسمی یکجا "حمایت" کرده است.

اینهمه کپک و وحشیگری و مرد سالاری را در راس یک جامعه در این قرن بیست و یک چگونه میتوان توضیح داد؟

دقیقا به این دلیل که در متن آن جامعه و در بدنه آن جامعه جنبشی قوی و اجتماعی درست 180 درجه مخالف این بربریت باورنکردنی میجوشد و به پیش می آید. جنبش رهایی زن در ایران اولین جنبش اجتماعی بود که صریح و قاطع مقابل حکومت اسلامی ایستاد. این جنبش از همان زمان، یعنی چند روز بعد از روی کار آمدن حکومت اسلامی تا کنون در نبردی سهمگین و همه جانبه با این هیولای ضد زن قرار دارد. در خانواده، مدرسه، دانشگاه، خیابان، کارخانه، بیمارستان، اداره، سینما، ورزشگاه، گردشگاه و هر محیط اجتماعی دیگر. جنبشی که سرکوب و مهار آن مشغله هر روزه سران این رژیم نرینگان اسلامی است. جنبشی که درست در نقطه مقابل ارتجاع وحشی و ضد زن بسیار برابری طلبانه و رادیکال و چپ است و این رژیم مجبور است هر روز هزاران اوباش مذکر و مونث اش را روانه خیابان ها کند تا مگر آنرا متوقف کند و حجاب اسلامی را به آن تحمیل کند و نمی تواند. جنبشی که هر روز در دانشگاه و محیط کار و در دادگاه خانواده و هر عرصه دیگر با این رژیم و قوانین اسلامی و ضد بشری اش می جنگد و سر کوتاه آمدن ندارد. "لایحه حمایت از خانواده" در واقع تلاش مذبوحانه لشکر رو به هزیمت اسلام است تا مگر در عرصه قوانین خانواده این بردگی جنسی رسمی و غیر رسمی را بر زنان و بر جامعه تحمیل کند.

"لایحه حمایت از خانواده" را باید محکم در صورت کل این رژیم کوبید. جنبش آزادی زن و همه مردم ایران باید یکصدا علیه این لایحه بردگی، این لایحه ایجاد حرمسرای اسلامی به اسم خانواده به اعتراض برخیزند. باید پیشروترین مطالبات زنان از حق بی قید و شرط طلاق، تا برابری همه جانبه زن و مرد و به گور سپردن همه قوانین مردسالار و اسلامی را باید مطالبه کرد. مهمتر از همه باید با صدای بلند اعلام کرد که این رژیم وحشی و مردسالار و ضد زن و اسلامی باید شرش را برای همیشه کم کند. با این "لایحه حمایت از خانواده" یکبار دیگر باید روشن باشد که تلاش کسانی که میکوشند زنان را به زیر عبای "آیت الله صانعی" و سایر "آیت الله های فمینیست" و یک جمهوری اسلامی اصلاح شده و "حقوق بشری" و "دمکراتیک" ببرند تا چه حد پوچ و عبث و بازدارنده است. باید کل این رژیم سرتاپا ضد زن اسلامی را سرنگون کرد و این کار جنبش رهایی زن، جنبش کارگری و جنبش خلاصی فرهنگی جوانان و در پیشاپیش آنها حزب کمونیست کارگری است.

No comments: