Thursday 21 August 2008

افشای دفاع مرتجعانه مهرانگیز کار از ائتلاف راست علیه لایحه خانواده!

مهرنوش موسوی

1. مهرانگیز کار یکی از مدافعین ائتلاف راست علیه لایحه خانواده است که با ذوق و شوق بسیار در نوشته اخیر خود خبر از یک ائتلاف و همبستگی زنانه! داده است. به مشروح سخنان وی میپردازم. قبل از این باید گفت که موضع گیری امروز ایشان در رابطه با لایحه خانواده رژیم اسلامی بدون ارتباط یا کل پرونده سیاه وی در دفاع از رژیم جمهوری اسلامی، دوم خرداد و خاتمی و در دفاع از دین زن ستیز اسلام نیست. مهرانگیز کار تا جا داشته از این نظام، مصلحت و منفعتش و قوانین اسلامی با پوشش حقوقی دفاع نموده است. مهرانگیز کارکسی است که رسما و علنا از صیغه دفاع کرده است! ( با فاکت در این نوشته اثبات میکنم) کسی است که از قانون اساسی جمهوری اسلامی دفاع و در باره آن چنین گفته است: " قانون اساسی جمهوری اسلامی در دیباچه خود منزلت والایی برای زن قائل شده و وعده میدهد ... موازین اسلام اگر بر حسب رای فقهای روشن بین که بر نقش زمان و مکان در تغییر تفاسیر توجه میدهند تعریف بشود، نه تنها مانعی در برابر حقوق زن به شمار نمی رود، بلکه عامل رشد و اعتلای حقوق زن نیز خواهد شد!" ( صفحه 53 کتاب رفع تبعیض از زنان)
بد نیست ابتدا برای تازه کردن حافظه برخیها بازخوانی کوتاهی در باره تاریخ زندگی سیاسی ایشان داشته باشیم. تاریخ زندگی سیاسی افراد این طیف، کسانی چون مهرانگیز کارها، شیرین عبادیها، بهمن نیرومندها و... که امضائشان را پای پلاتفرم راست بر علیه لایحه خانواده رژیم گذاشته اند، خود گویای عمق پروژه سیاسی راست امروزشان میباشد.

آنچه در تاریخ زندگی سیاسی مهرانگیز کار خصلت نماست، ثبت شکست دو پروژه سیاسی است. یکی شرکت ایشان برای دفاع از خاتمی در کنفرانس برلین و موضع گیریهای خفن متعاقب آن بود و یکی پروژه رفراندم و انقلاب مخملی شش نفر دات کام! که وی با همکاری رضا پهلوی، محسن سازگارا و بقیه کلید زده، اما به بازار نیامده به زمین زده شد. شکست خورد! دود شد و به هوا رفت! حتی جرئت نکردند جنازه اش را جمع کنند.
اولین شکست در کنفرانس برلین زمینه ساز ورود ایشان به شکست دومی شد. شکست اولی که در کنفرانس برلین نصیبشان شد، محصول مستقیم دخالت حزب کمونیست کارگری در کنفرانس برلین و تعرض منصور حکمت به کلیت نظام و بلند کردن پرچم نه مردم ایران به دوم خرداد و خاتمی بود. کنفرانس برلین قرار بود درست در کشوری که حکم جلب رفسنجانی و فلاحیان و... در دادگاه میکونوسش صادر شده بود، این بار به اسم اصلاحات زمینه ساز پذیرایی از خاتمی شود. مهرانگیز کار و گنجی و جلایی پور و... آمده بودند سور و سات فرش قرمز انداختن زیر پای خاتمی را برای گفتگوی تمدنها جور کنند. منصور حکمت و حزب کمونیست کارگری نگذاشتند. رهبر حزب کمونیست کارگری ایران، اولین رهبر اپوزیسیون چپ ایران بود که با صدای بلند علیه خاتمی پای خود را وسط صحنه سیاست ایران گذاشت. درست در حالیکه بقیه یا به استقبال دو خرداد رفته بودند، یا از حال رفته و خیال میکردند مردم ایران دست از خواست سرنگونی نظام شسته اند، این منصور حکمت بود که با صدای بلند گفت نه! رضایت نمیدهم! نظام باید برود! اعلام کرد که 20 میلیون رای، نشان نفرت مردم به ناطق نوری بود، علاقه به خاتمی نبود! رای مردم ایران را در مضحکه انتخابات نمیتوان مزنه کرد. اواعلام کرد که خود تقابل درونی نظام نتیجه مستقیم فشار مردم از پایین است! استیصال نظام است! وی کمپین وسیعی را علیه نظام و ریاکاری خاتمی و دوم خرداد سازمان داد. پروژه دوم خرداد در جامعه ایران نگرفت! شکست خورد! مردم ایران از خاتمی عبور کردند. معلوم و مسجل شد که حق با کنفرانس برلینیها بود. حق با منصور حکمت و حزبش بود! این رژیم غیر قابل اصلاح است! سیاست حزب کمونیست کارگری در مقابل نظام و در افشای خاتمی سر از خانه میلیونها نفر ازمردم در آورد. امروز اما، هر کسی نداند، خود مهرانگیز کار فهم کرده است که رژیمی که حتی غرو لندهای خود وی و امثال خاتمی و حجاریان و گنجی را نیز تحمل ننمود، دستمزد آنها را با تعرض بیشتر داد، دیگر جایی برای ترفند اصلاح خودش باقی نگذاشت. دوم خرداد تاریخ مصرفش برای فرصت خریدن تمام شد. پاسخ " چه باید کرد؟" طیف دو خرداد، بعد از قبول این شکست سنگین، از سوی لایه های زیادی از این جنبش، سکوت و سردرگمی و استیصال بود، لایه دیگری اما راه را در این دید که به آپوزیسیون پروغرب اسباب کشی و شیفت کند. با حفظ حق اسلامی ماندن! عقب مانده بودن! شرقزده بودن! و البته امتیاز چشم دوختن به درون حکومت و ارتباط با جناحهایی از آن تحت حمایت آمریکا! چه میشد کرد؟ پیچ سیاست هیئت حاکمه خود آمریکا روی همین پروژه تنظیم شده است. آمریکا ترجیح میدهد برای تغییر نظام با آپوزیسیون درون آن کار کند! کم خرجتر است، آن هم در مملکتی که مردم در کمین حکومت نشسته اند. منطبق با همین سیاست از سویی و درس گرفتن از شکست خاتمی و دوم خرداد در کنفرانس برلین این بار مهرانگیز کار به سمت رفراندوم چرخید! پروژه اصلاح رژیم بدل شد به رفراندوم کردن برای برکناری مخملی آن! پروژه برپایی رفراندوم که مهرانگیزکار، سازگارا، رضا پهلوی، حزب مشروطه و... دنبال آن بودند فی الواقع بخش اصلیش همانا تقاضای استقرار نیروهای سازمان ملل در تهران به بهانه نظارت بر برپایی رفراندوم بود. قرار بود با نشان دادن فشار غرب، این بار خامنه ایی را متقاعد کنند! که خودش با دست خودش رفراندومی برپا و در یک روز آفتابی، با کمک نیروهای سازمان ملل با بند و بستی که قبلا با سران ارتش و پاره ایی از فرماندهان سپاه کرده اند، نظام را تحویل بدهند. همان سناریویی که بر طبق آن شاه را برده و خمینی خرفت را آوردند! اما این پروژه هم نشد که نشد که نشد! نگرفت! به همین سادگی! چون ایران اوکراین و قرقیزستان و گرجستان نبود! در شکست این بار پروژه مخملی هم حزب کمونیست کارگری و قطب چپ جامعه ایران دخالت داشت. منصور حکمت نبود، اما حزبش و سیاستهایش و جنبشی که در ایران به راه افتاده بر دوام بوده و هست. رفراندوم و انقلاب مخملی را خیزشها و قیامهای شهری تحت سیاست رادیکال نه به نظام اسلامی شکست دادند. درست در شرایطی که رفراندوم طلبان علیه خیزش و اعتراض مردم کمپین به راه انداخته، مبارزه مردم را خشونت نامیده، خشونت طلبان را بدر میبردند، عجز و لابه میکردند که باید اجازه داده شود تا از طریق " مسالمت آمیز" و از بالا کار را تمام کنند و مردم " بعدا" میتوانند بیایند و رای خود را در صندوق مخملی رفراندوم سازمان ملل بریزند، مردم تهران، شیراز و اصفهان و تبریز و... گفتند نه! مردم باید دخالت کنند! سازماندهی مبارزات پرشور مردم به مناسبت سالگرد 18 تیر و 16 آذر و 8 مارس و اول مه و تبدیل شعار آزادی و برابری به سر خط خواستهای این مبارزات ضربه کاری را به این پروژه مخملی زد. حزب کمونیست کارگری در راس مبارزه مردم، در راس قطب چپ جامعه ایران از لحاظ فکری، سیاسی و اجتماعی این مانع را عقب زد . حزب کمونیست کارگری اعلام کرد که اجازه نمیدهیم به شیوه های مخملی این بار هم، مانند دو خرداد فرصت بخرید، بند و بست کنید. کمپین وسیع سیاسی حزب کمونیست کارگری و قرار دادن خواست برحق برپایی انقلاب، قیام، خیزش شهری، اعتصاب و ابراز وجود سیاسی مردم از پایین و ترسیم یک افق چپ از سرنگونی و تغییر نظام، این سیاست را هم به شکست کشانید. جالب اینجاست که کسانی چون مهرانگیز کار بعدها حداقل به جنبش خودشان و به آمریکا توضیحی ندادند که چه شد که باز هم شکست خوردند! اما ما که دیدیم! عکس شکستشان در جیبهای ما هست!

2. با این پرونده معلوم است که خانم کار این روزها در قبال لایحه خانواده جانب چه کسی و چه موضعی را خواهد گرفت. این روزها دوباره مهرانگیز کار فیلش یاد هندوستان کرده است. ایشان با ذوق و شوق در سایت روز آن لاین، دم از ائتلاف و همبستگی بزرگ علیه لایحه خانواده زده است. امیدواریم خانم مهرانگیز کار با یک حساب سرانگشتی شکست این بارشان را هم محاسبه کرده باشد. آخر مگر یک شخصیت سیاسی چند بار تاب شکست دارد؟
تمام هم و غم این بار خانم کار این است که لایحه خانواده رژیم، زنهای ایران را هوو دار میکند! و دو سوم نوشته به مضرات هوو داری و سست شدن پایه خانواده که ایشان و شیرین عبادی این روزها پشت آن سنگر گرفته اند اختصاص دارد. اما این دغدغه فقط سطح مسئله است. من با فاکت نشان میدهم که خانم مهرانگیز کار در گذشته نه چندان دوری رسما و علنا از صیغه دفاع کرده است، رسما و علنا به خاطر مصلحت نظام توصیه نموده است که پشت سنگر خانواده پنهان شوند. ما قبلا هم با ارئه پلاتفرم چپ تاکید کردیم که علت اینکه این ائتلاف راست نگرانی خود را هوو دار شدن زنان و کیان خانواده معرفی میکند، سیاسی است. پروژه سیاسی دارند. بهانه شان کیان خانواده است. از قصد میخواهند اعتراض سیاسی گسترده علیه نظام را جنبش هوو دار نشدن خودشان معرفی کنند. خودشان هم میدانند که نه نظام مسئله اش خانواده است و نه اینها! هر دو قشنگ میدانند اصل قضیه چیست. منتهی این سنگر را برای پنهان کردن مقاصد سیاسی خود مناسب تشخیص داده اند چرا که اوضاع سیاسی امروز ایران به آنها اجازه رو کردن صریح پلاتفرم سیاسی شان را نمیدهد. خانم کار در نوشته اخیر خود میگوید: "چه ضرورتي داشت که آقايان همين که دروازه هاي قدرت به رويشان باز شد يک راست رفتند سراغ قانون ‏حمايت خانواده و شيوه هاي کنترل چند همسري را باطل کردند؟.... اين مبارزه ابعاد سياسي و ملي به خود گرفته و سوء مديريت مديران به مبارزه با هوو وجهۀ ملي ‏داده است!‏"
اگر دقت کنید میبینید خانم مهرانگیز کار اینجا رسما و بر خلاف آه و ناله های عقب مانده اش بر سر هوو داری از " تعدد زوجات کنترل شده" حمایت میکند. تمام اعتراض ایشان این است که آقایان دولت نهم سوء مدیریت کرده و به نصایح امثال ایشان گوش نداده، باعث شده اند مبارزه بر علیه " هوو داری" وجهه ملی به خود بگیرد! وگرنه میشد همان قوانین تعدد زوجات کنترل شده را نگه دارند و برای خودشان هم دردسر درست نکنند! مشکل خانم کار همین است!
خانم مهرانگیز کار دغدغه اش مصلحت نظام است. ایشان نه با نظام جمهوری اسلامی و قوانینش و نه با دخالت اسلام و قوانین زن ستیزش و نه با خود تعدد زوجات و صیغه مسئله دارد. اسم مقابله با تعدد زوجات، صیغه و فحشاء اسلامی را مبارزه با هوو داری گذاشتن هم دلیل سیاسی دارد. ایشان میخواهد به هر نحوی هست، این مبارزه هر چیزی جلوه بکند الا مبارزه براندازانه و ضد اسلامی! گیریم که رضایت داده اسمش را "یک مبارزه ملی علیه هوو داری!" بگذارند. سئوال این است که قصد و هدف سیاسی مهرانگیز کار چیست؟ ایشان به بهترین وجهی هدف خود را در کتابش با عنوان " رفع تبعیض از زنان" قبلا اعلام کرده است. ایشان، شیرین عبادی، فراکسیون زنان مجلس، گروههای دوم خردادی طرفدار حاکمیت در پوشش " زنانه" سناریوی سیاسی معینی را دنبال میکنند. حقوق زن برای اینها بهانه است. مهرانگیز کار در کتاب خود در باره تعدد زوجات میگوید:
بنا بر این قانون مدنی ایران در مواردی که حاوی مجوز چند همسری برای مردان است با ماده 16 کنوانسیون ( رفع تبعیض) به شدت در تعارض است و در صورت الحاق دولت ایران به کنوانسیون به بحثهای دینی پیرامون موضوع دامن زده میشود، اما از آنجا که جمهوری اسلامی، مصلحت را بر مبنای قانونگذاری قرار داده و مصوبات شورای مصلحت نظام، قوانین لازم الاجرا هستند، لذا قوانین نظیر چند همسری را که نه تنها با کنوانسیون، بلکه با مصلحت نظام و حیثیت داخلی و خارجی کشور در تعارض قرار گرفته است، میتوان بر مبنای مصلحت گرایی با استفاده از نقطه نظرهای روشن بینانه دینی- سیاسی اصلاح کرد و موجبات تعطیل آن را در شرایط امروز فراهم ساخت، زیرا باعث از هم گسیختگی پیوندهای خانوادگی و افزایش طلاق شده است." (ص 342 کتاب رفع تبعیض از زنان)

این حرف یعنی اینکه خانم کار فی الواقع از تعرض زنان و مردان این مملکت بر علیه قوانین جمهوری اسلامی چنان میترسد که تمام هم و غم خود را به کار گرفته است تا آقایانی با "سوء مدیریت" در راس نظام را متقاعد کند تا قبل از اینکه کار به نقد مذهب اسلام، تعدد زوجات، فحشاء اسلامی، صیغه و تعرض به پایه های حاکمیت برسد، با پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض به شرط منبت کاری اسلام، جلو ابراز وجود سیاسی و نقد مردم سد بشود. ایشان دارد در سال 78 به رژیم خط میدهد که به خاطر مصلحت نظام جمهوری اسلامی بهتر است با توسل به مستمسک خانواده و افزایش طلاق، با چاشنی اسلام بازنگری و رتوش شده، سر و ته قضییه را هم آورده، تا وضع از این خرابتر نشده و نظام و اسلامش زیر ضرب قرار نگیرند. دقت کنید میبینید که در کتاب خانم مهرانگیز کار که سند دفاع ایشان از رژیم و قانون اساسی اش میباشد، یگانه دغدغه وی فی الواقع همین " مصلحت نظام" است. در همین سند خانم کار افتضاح سیاسی را تا بدانجا رسانده که به سران حکومت پیشنهاد میکند با حفظ حق صیغه در قانون اساسی ایران، به کنوانسیون رفع تبعیض ملحق شوند! ایشان که امروز با شلوغکاری تلاش میکند جنبش مقابله با لایحه کثیف خانواده نظام را جنبش ضدیت با هووداری معرفی کند، در کتاب خود رسما و علنا توصیه میکند که صیغه حفظ بشود، چون صیغه قانون اسلامی است. کاری با آن نمیشود کرد. ایشان میگوید: " به نظر میرسد موارد قانونی ناظر بر نکاح موقت با مفاد ماده 16 کنوانسیون و سایر اسناد بین المللی در تعارض است. زیرا احکام مربوط به این نوع نکاح چنان است که به نوعی معامله و خرید و فروش تعبیر میشود و در آن تاسیس واحد خانواده مطرح نیست. لذا در صورت الحاق دولت ایران به کنوانسیون، موضوع در خور ورود به بحثهای دینی است و به نظر میرسد در صورتی که تغییر این قوانین ایران به لحاظ پیوند مستحکمی که ممکن است با احکام شرع داشته باشد میسر نشود، میتوان با استفاده از حق تحفظ به کنوانسیون ملحق شد." ( ص 351 کتاب رفع تبعیض از زنان)

این نوشته سیاه روی سفید نشان میدهد که مهرانگیز کار مدافع قانون صیغه و مصلحت نظام و قرآن در حفظ آن است. این یکی از صدها برگ در پرونده کسانی است که امروز بر علیه لایحه خانواده به یک ائتلاف راست شکل داده اند. کسانی که از صیغه دفاع کرده اند و اکنون با ریاکاری پشت سر کیان خانواده که سنگری پوسیده و اسلامی و مردسالار است سنگر گرفته اند. مدافعین پلاتفرم راست علیه لایحه خانواده چنین کسانی هستند. کسانی که از خامنه ایی مسلمان تر و از احمدی نژاد بهتر بلدند قانون ضد زن رژیم اسلامی را مدیریت کنند!

3. ما بر علیه لایحه خانواده رژیم اسلامی پرچم پلاتفرم آلترناتیو و چپ را بلند کرده ایم. اسم چپ را با هشیاری تمام روی آن گذاشته ایم تا انتخاب مردم را سهلتر و توجه مردم به قطبهای چپ و راست جامعه ایران را در قبال مسئله زن برانگیزیم. حزب کمونیست کارگری در راس این اعتراض چپ علیه زن ستیزی ایستاده است. حزب کمونیست کارگری در راس قطب چپ جامعه ایران برای سرنگون کردن نظام ایستاده است. به نظر ما هرگونه اعتراضی بر علیه لایحه خانواده رژیم اسلامی که همزمان حد فاصل و تکلیف خود را با آلترناتیو راست و سازشکارانه، آلترناتیو اسلام میانه رو روشن نکند، بی فایده است. حاشیه ایی است. غیر اجتماعی است. در بهترین حالت مورد بهره برداری این طیف قرار میگیرد. خود جریانات ملی- اسلامی و آپوزیسیون پرو غرب یک هدف مهم خود را از ارائه این ائتلاف از میدان بدر کردن اعتراض چپ و رادیکال قرار داده اند. اینها میدانند، امثال خانم مهرانگیز کار رسما در کتاب خود اعلام داشته که مقابله با تعدد زوجات کار را به نقد ریشه ایی اسلام و مبانی حاکمیت نظام میکشاند، بیهوده نیست که ایشان به سران نظام مصلحت و منفعتشان را یادآوری میکند، لذا آمده اند تا اسلام و قوانین اسلامی و کل حاکمیت را از زیر ضرب مردم و نقد و تصویر چپ بیرون بکشند. اگر مبارزه جنبش برابری طلبی، سکولاریستی و خلاصی مذهبی متوجه این واقعیت نشود، سیاستی را پیگیری نکند که هم باعث به شکست کشاندن تعرض نظام با ارائه این لایحه و هم تحمیل عقب نشینی به راست بشود، به اهداف خود نرسیده است. معنی پیروزی در این نبرد معین، به شکست کشاندن لایحه رژیم اسلامی با افق و تصویر چپ است. معنی پیروزی در عین حال تحمیل عقب نشینی به راست آپوزیسیون و قدرتمندتر کردن راه حل و تصویر کمونیستی- کارگری از مقابله با نظام بر سر حقوق زن است. تنها یک سیاست دو لبه یعنی جنگ با نظام از یکسو و افشای راست میتواند مسیر نقد عظیم ضد مذهبی و ضد زن را بر علیه کلیت نظام لایروبی کند. سر خط اصلی این سیاست نه به حکومت اسلامی! نه به صیغه و فحشاء اسلامی! نه به تعدد زوجات! نه به نفی حق طلاق و حضانت و... است! نباید اجازه داد که بر متن توحش رژیم اسلامی علیه زن، این مبارزه را به جبهه ملی علیه هووداری تنزل داده، تحقیر کنند. اینها میدانند که برای زدن اعتراض چپ اول باید آن را کوچک کنند. نمی گذاریم! دست حجت الاسلامهایی چون شیرین عبادی، مهرانگیز کار، فاطمه راکعی و.. که در تونل ارتباطات خود به خاتمی و رفسنجانی میرسند را رو میکنیم.

No comments: