Thursday 3 April 2008

Only woman

ندا از ایران
حکومت جمهوری اسلامی از روزهای آغازین حکومت خود، پدیده کار زنان و پذیرش مسئولیت های اجتماعی از سوی آنان را به عنوان دستاویزی برای مشروع بودن حکومت خود و دمکراتیک بودن آن عنوان کرده است. کار زنان در ایران کنونی؛ نه تنها محدود به چادر سرکردن و پشت میز نشستن نیست بلکه حیطه گسترده ای از مشاغل غیر دولتی و به خصوص مشاغل کاذب را هم شامل می شود. حالا این چقدر خنده دار و دروغ است بماند. اما یک چیزهاییش هم راست است!
شاید برای خواننده ای که خارج از ایران زندگی کند شنیدن حکایت زنانی که نان زندگیشان را از راه دستفروشی در واگن های مترو در می آورند باعث حیرت و تعجب بشود. اولین نکته باعث تعجب این است که اینجا واگنها زنانه و مردانه هستند. یعنی واگن هایی هستند که فقط زنان در آن هستند. حدس زدید؟ خب این خودش منشاء یک جور کارهایی میشود که جمهوری اسلامی میتواند ادعا کند فقط به لطف حکومت اسلامی و آپارتاید جنسی ممکن است.
داشتم داستان این زنان دستفروش واگن های زنانه مترو تهران را میگفتم. داستان زنانی که هر روز برتعدادشان نیز افزوده می شود. موجوداتی که نه روی زمین که آن پایین ها؛ جایی که حتی به فکر هم نمی رسد مشغول چرخاندن چرخ های زندگی خودشان هستند. اصلا می توانید تصورش را بکنید؟ می توانید خودتان را بگذارید جای زنان و به تازگی دختران جوانی که توی واگن های مترو از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را حراج می کنند؟ شاید دو سال پیش این گونه کسب درآمد؛ تنها محدود به زنان میانسالی بود که ساکن مناطق جنوبی شهر بودند و هر روز با مترو از شرق به غرب تهران را سفر می کردند و اجناسی که می فروختند محدود می شد به دستمال سفره و رومیزی و لباس های زیر زنانه. اما یک سالی هست که دیگر دیدن دختران جوان که به محض ورود به واگن برای لوازم آرایش و بدلیجات دخترانه و لباس های راحتی توی خانه و خلاصه هر چیزی که فکرش را بشود کرد و قابلیت خرید از سوی خریداران خانم واگن ها را داشته باشد، تبلیغ می کنند. این آنقدر عادی شده که دیگر باعث سرک کشیدن مسافران نمی شود. دیگر تعجب نمی کنی وقتی دختری هم سن و سال خودت؛ با سرو وضعی شبیه به تو ساک جورابهایش را می کشد تا وسط جمعیت و برای جوراب های صد درصد کتانش که تنوع رنگ خوبی هم دارد با صدای بلند تبلیغ می کند!
به لطف حصار کشی جنسیتی بین زن و مرد حتی توی واگن های مترو؛ این زنان بدون ترس یا خجالت از نگاه های مردان؛ تنها در واگن های بانوان بدون اینکه بدانند؛ هر لحظه در نقطه ای از این شهر شلوغ توی کلونی زنانه پیرامونشان دارند بار سنگین زندگی را بر دوش می کشند. این بار وقتی از پله برقی های مترو یا احتمالا آسانسورهای آن پایین می آیید یا بالا می روید به یاد زنانی بیافتید که توی سکوت و ازدحام پیرامونتان ساک سنگین زندگی را روی حاشیه های زرد only woman به دنبال خود می کشند. بار سنگینی است نه؟

No comments: