Friday 21 March 2008

چهارشنبه سوری: نوعی قدرت دوگانه!؟

جوانان آریاشهر: حکومت اسلامی نمی خواهیم، نمی خواهیم!

اخبار دریافتی از تهران و برخی شهرستانها حاکی از آن است که در چهارشنبه سوری امسال شرکت مردم و بخصوص دختران و پسران در این جشن فوق العاده چشمگیر بوده است. در عمل مردم و جوانان توانسته اند در محلات قدرت خود را برقرار کنند و اوباش رژیم یا ترجیح داده اند از ورود به محلات پرهیز کنند و یا مردم با هو کردن آنها و گاه درگیری های پراکنده اجازه مزاحمت به آنها نداده اند. امشب در خیابانهای اصلی نوعی حکومت نظامی برقرار بود ولی در محلات قدرت عملا در دست مردم بوده است.

گزاشی از تهران حاکی است : ماموران رژیم خيابانهاي اصلي را بسته اند. اما اکثر جوانان و مردم خيابانهاي فرعي را قرق کرده اند و وسط خيابان آتش خيلي بلند روشن کرده اند. پليس هاي موتور سوار و گشت ها را هو ميکنند. بعضي جاهان همه پسر و دخترها با هم وسط خيابان ميرقصند. خيابان اصلي رو در تمام مناطق با ماشين هاي آب پاش مرتبا آب پاشي ميکنند. پليس از درگيري پرهيز ميکند چون جوانان کاملا آماده مقابله هستند. طرقه هاي خطرناک هم در اختیارشان هست. کلا خيلي جالب است. و بساط شادي و عيش و نوش برپاست. البته نه توي خيابان اصلي. کلا پليس درگير نميشود. فقط گروهي با موتور گشت ميزنند.

گزارشی از ساری حاکی است: در یکی از محلات جوانان با مزدوران رژیم درگیر شده و آنها را فراری داده اند. رقص دختران و پسران به گرمی جریان دارد و تعداد جمعیت به نسبت هر سال بی سابقه است.

گزارش دیگری از تهران میگوید: به تمام فروشگاه ها و در پاساژ ها و ميادين و دستفروش و غيره گفته اند از ساعت ٤ به بعد اجباري بسته شود. سر تمام محلات حالت حکومت نظامي است. کنترل شديد است. براي جلوگيري از برپايي چهارشنبه سوري. ميدان انقلاب . ميدان آريا شهر٬ ميدان وليعصر. ميدان امام حسين. ميدان آزادي که هر سال مراسم چهارشنبه سوري بود. اما در همه اين ميادين رژيم اوضاع را تحت کنترل گرفته بود. همه اين وضعيت بوده. قرار گذاشتند که بعد از ساعت هشت کسي در خيابانها نماند. هر کس بعد از اين ساعت بماند دستگير ميکنند و تا فردا آزاد نميکنند. مردمي که ميخواستند براي نوروز خريد کنند و مغازه داران بسيا رمعترض بودند. جوانان با هو کشيدن و گاها با پرت کردن سنگ اعتراض خود را نشان ميدادند. اما در محلات بساط طرقه زدن و سرو صدا به پا ست. بساط آتش بازي و رقص پايکوبي در محلات هست.

گزارشی از کرج حاکی است که شادي و سرور در محلات و پشت و بام ها برقرار است. ولي ميادين تحت کنترل نيروي انتظامي است.

امید آزادی خبرنگار سازمان جوانان کمونیست گزارش جالبی از آریاشهر ارسال کرده که عینا می بینید:
"سلام رفقا، جوانان دوباره گل کاشتند . امشب ( سه شنبه 28/12/86 ) چهار شنبه سوری بود . رژیم در هراس از طغیان مردم به جان آمده ، تمام تدابیر امنیتی و پلیسی را به کار برده بود تا مانع از تجمع مردم و به خصوص جوانان و ابراز شادی آنان شود چون به خوبی آگاه است که هر گونه تجمعی و به ویژه تجمع جوانان ، از کنترل خارج می شود و مردم از این وضعیت استفاده کرده ، خواست واقعی شان را که سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی است ، با شعارهای رادیکال سرمی دهند. بنابراین تمام نیروهای سرکوبگرش را به میدان فرستاده بود . هم چنین به دکان داران ، صاحبان مغازه ها و پاساژها و کلیۀ اماکنی که مایحتاج مردم را در اختیار آنان قرار می دهند دستور داده بود که تا ساعت 4 بعد از ظهر بیشتر حق کار کردن ندارند و باید تعطیل کرده و محل کار خود را ترک کنند . رژیم این کار را انجام داده بود تا تعداد کمتری از مردم که در آخر سال برای خرید به خیابان می آیند در سطح شهر حضور داشته باشند . البته خود این موضوع باعث نارضایتی بیشتر مردم و اعتراضات و درگیری های گاه به گاه آنان با اراذل نیروی انتظامی می شد .
از طرف دیگر جوانان نیز به استقبال این روز شتافتند و از چند روز قبل هر از گاهی صدای ترقه و فشفشه به گوش می رسید که هر چه به امروز نزدیک تر می شدیم بر تعداد آن افزوده می شد .
مردم از بعد از ظهر امروز در کوچه ها و معابر عمومی ، کپه های آتش را بر پا کردند و دختر و پسر، پیر و جوان وکودک ، دست در دست هم از روی آن می پریدند . و از هر گوشه صدای فشفشه و ترقه و بمب های صوتی به گوش می رسید .

من امشب در ساعت 7 به آریا شهر رفتم تا از آن جا گزارشی تهیه کنم . در بین راه و در میادین اصلی شهر حضور نیروی انتظامی و پلیس ضد شورش محسوس بود . در خیابان ستارخان و نرسیده به فلکه اول صادقیه شاهد هجوم گله ای 20 تا 25 نفره از نیروهای انتظامی بودم که از ماشین و موتورشان پیاده شده و با لگد و باتوم به یک تعمیر گاه که دکانش را نبسته بود حمله کردند و با فشار و درگیری ، کرکره مغازه اش را پایین کشیدند . همچنین در خیابان ستارخان نیز در چند جا ، باقیماندۀ آتش هایی را دیدم که جوانان در وسط خیابان روشن کرده بودند و نیروی انتظامی با استفاده از تانکرهای آب شهرداری آن ها را خاموش کرده بود .
هر چه از میدان توحید به طرف خیابان ستارخان و آریاشهر می آمدم بر تعداد نیروهای انتظامی ، پلیس ضد شورش و پلیس های موتور سوار بیشتر می شد . به طوری که در میدان آریاشهر حدود 10 ون و ماشین نیروی انتظامی پارک شده بود که همگی پراز پلیس های ضد شورش بودند . البته این به غیر از پلیس های موتور سوار و همچنین پلیس هایی بود که در پیاده رو بودند و از ایستادن در محل جلوگیری می کردند . در واقع پلیس سعی داشت میدان آریاشهر و خیابان ستارخان را تحت کنترل خود درآورده ، از تجمع جوانان جلوگیری کند . ولی جوانان از این فرصت استفاده کرده و تجمعات شان را خیابان های رحیمی ، بهاران ، بلوار شهدا و دیگر خیابان های فرعی و کوچه های اطراف برگزار می کردند . و هر جایی هم که تجمع می شد با برافروختن کپه های بزرگ آتش ، خیابان را مسدود کرده شروع به دادن شعار علیه رژیم می کردند . تعدادی از شعارها این ها بودند : حکومت اسلامی نمی خواهیم نمی خواهیم . از 57 تا حالا علاف کردی ما را . مرگ بر خامنه ای . و چند شعار دیگر از جمله : مامور بیا این جا . جوانان این جمله را به این خاطر می گفتند که تعدادی از مزدوران نیروی انتظامی به فاصلۀ 150-100 متری ایستاده بودند و جرات نزدیک شدن به جوانان را نداشتند چون با سنگ و پاره آجر از آنان پذیرایی می شد . ولی وقتی تعداد پلیس های ضد شورش زیاد می شد و پلیس های موتور سوار هم به آنان می پیوستند ، از چند طرف به سوی جوانان یورش می آوردند و جوانان هم پس پرتاب سنگ به طرف آن ها ، آن محل را ترک کرده و تجمع شان را در کوچه و یا خیابان فرعی دیگری بر پا می کردند .این جنگ و گریز چندین ساعت ادامه داشت .
هنگامی که من در ساعت 45/10 محل را ترک کردم اوضاع هنوز متشنج بود و نیروهای انتظامی برای متفرق کردن مردم ، از این سو به آن سو روان می شدند .
مرگ بر حکومت جنایتکار اسلامی، زنده باد آزادی و برابری، زنده باد انقلاب، برقرار باد جمهوری سوسیالیستی"

ضمن تشکر از امید عزیز، سازمان جوانان کمونیست دست همه دختران و پسرانی را که امشب جمهوری اسلامی و آپارتاید جنسی اش را به عقب راندند به گرمی میفشارد. جمهوری اسلامی باید برود، باید آزادی و برابری و شادی و رفا و جمهوری سوسیالیستی را برقرار کرد. این خواست جوانان ایران است.

سازمان جوانان کمونیست
28 اسفند 85، 18 مارس 2008

No comments: