Sunday 27 January 2008

مینا احدی در ملاقات با شارلوت د ترووی از مرکز زنان اتحادیه اروپا


روز پنجشنبه ٢۴ ماه ژانويه ، مينا احدي علاوه بر ملاقات با سه هيئت از اتحاديه اروپا، با شارلوت د ترووی از مسئولین سازمان زنان اروپا، "مرکز زنان اروپا"، ملاقات کرد و بر ضرورت انزوای بین المللی جمهوری اسلامی بعنوان حکومت آپارتاید جنسی و ضدزن تاکید کرد و خواهان حمایت فعال از مبارزات زنان و مردم ایران برای برچیدن بساط ضدزن حکومت اسلامی شد. در این ملاقات همچنین درمورد جنایاتی مانند اعدام، اعدام کودکان، اعدام از بلندی و دست و پا بریدن و همینطور درمورد دستگیری گسترده دانشجویان صحبت شد و پوشه کاملی از اسناد و مدارک در اختیار آنها قرار داده شد.

شارلووت د ترووي از مسئولین سازمان زنان اروپا و مسئول مبارزه با خشونت سياسي عليه زنان است. مینا احدی تصویر روشنی از ابعاد و عمق خشونت و سرکوب سیستماتیک و گسترده زنان توسط جمهوری اسلامی، دستگیری صدهاهزار نفره زنان در خیابانها و نیز درمورد آپارتاید جنسی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ارائه داد و خواهان حمایت فعال این سازمان از مبارزه تعطیل ناپذیر زنان و جوانان در ایران علیه بیحقوقی زن شد.

مينا احدي سازمان "عليه تبعيض" را به شارلووت د ترووي معرفي کرد و بيانيه این سازمان، به امضای مهين عليپور دبیر و، مريم نمازي و مينا احدي سخنگویان این سازمان، درمورد ضرورت محکومیت جهانی آپارتايد جنسي در ايران را که به مناسبت صدمين سالگرد هشت مارس صادر شده است، در اختيار اين سازمان قرار داد. مرکز زنان اروپا نمايندگي ۴٠٠٠ سازمان مدافع حقوق زن در سطح اروپا را بعهده دارد، دارای شبکه در ٤٠ کشور است و با اتحاديه اروپا همکاري نزديک دارد. شارلووت د ترووي براي همکاري با سازمان عليه تبعيض ابراز علاقمندي کرد و بدنبال درمورد برنامه هاي مشترک بين این سازمان و سازمان عليه تبعيض و پروژه هاي مشترک به تفصيل صحبت شد و قرار همکاریهائی در این زمینه در کشورهای انگلستان، آلمان و سوئد گذاشته شد.

علیه تبعیض، سازمان دفاع از حقوق زنان در ایران
٢٥ ژانويه ٢٠٠۸


Tel:0046 70 7777 313
nohejab@yahoo.com
http://www.equal-rights-now.com

Monday 14 January 2008

پيش بسوی صدمین سالگرد ٨ مارس روز جهانی زن!رژيم آپارتايد جنسی محکوم است!

هشت مارس روز جهاني زن از راه ميرسد. زنان و مردان آزادیخواه درسراسر جهان، امسال به استقبال صدمين سالگرد هشت مارس ميروند. در ايران زنان و مردان مترقي و معترض به قوانين و سنتهاي ضد زن اسلامي، خود را براي برگزاري باشکوه هشت مارس آماده ميکنند.

در ايران سه دهه است که حکومت اسلامي، يک آپارتايد جنسي کامل را به مردم ایران تحمیل کرده است. جداسازي زن و مرد در همه عرصه های زندگی، تحمیل بی حقوقی کامل به زنان، تحميل حجاب اجباري به آنان و تحقير روزانه آنان، شاخص حکومت ضد زن اسلامي است. اما سالهاي سال است که بر عليه اين حکومت و بر عليه قوانين ضد زن اسلامي، جنبشي عظيم و عمومي در جريان است. زنان و مردان و بويژه جوانان روزانه و در ابعاد میلیونی بر عليه اين قوانين و سنتهاي ضدبشری مبارزه ميکنند. وسعت دستگیری، شلاق زدن و جریمه کردن و تهدید زنان که بنا به آمار جمهوری اسلامی ایران سر به میلیونها نفر در سال میزند، ابعاد گسترده این مبارزه را نشان میدهد. همه جا از خیابان و مدرسه و دانشگاه تا محل کار و میادین ورزشی صحنه مبارزه هرروزه زنان و مردم معترض علیه رژیم آپارتايد جنسي در ایران است.

بیائید تا ٨ مارس امسال را به روز اعلام همبستگی با زنان و مردم آزادیخواه علیه حکومت آپارتايد جنسي در ایران تبدیل کنیم.

همه مردم مترقي دنيا، از مخالفین دخالت مذهب در دولت و آموزش و پرورش و از همه نهادها و سازمانهاي مترقي و مدافع حقوق زن را فرامیخوانيم که به همراه ما در همه جا اعلام کنند که حقوق زن جهانشمول است، مذهب امری خصوصی است، رژيم آپارتايد جنسي در ايران محکوم است و همانند رژيم آپارتايد نژادي در آفريقای جنوبی باید بساط خود را جمع کند.

به جنبش جهاني عليه آپارتايد جنسي بپيونديد تا صدمین سالگرد هشت مارس را به روز اعلام انزجار از هرگونه نابرابری زن و مرد، از رژیم آپارتاید جنسی و از تحقير و توهين و لگدمال کردن حقوق انساني زنان تبديل کنيم.

رژیم آپارتايد جنسي محکوم است
کلیه قوانین ضدزن باید ملغی شود
زنده باد صدمین سالگرد هشت مارس، زنده باد برابری کامل زن و مرد



"عليه تبعيض"، سازمان دفاع از حقوق زن

١٢ دیماه ١٣٨٦، ٢ ژانویه ٢٠٠٨
ژانویه ٢٠٠٨، ١٤ دیماه ١٣٨٦
Tel:0046 70 7777 313
nohejab@yahoo.com
http://www.equal-rights-now.com

Wednesday 9 January 2008

شکاف بالا در مقابل بدحجابی عمیقتر میشود

اصغر کریمی

طرح امنیت اجتماعی که اسم رمز سرکوب زنان و جوانان است، در ده ماه گذشته در ابعاد بسیار وسیعی در سراسر کشور جریان داشته است. طبق آمار رژیم تنها در شش ماه اول سال ٨٦، ١٩٣٠٠٠ نفر در استان اصفهان بدلیل بدحجابی دستگیر شده و یا مورد بازجوئی قرار گرفته اند. در مازندران در همین مدت طبق گفته فرمانده نیروهای انتظامی این استان ٤٣٠٠٠ نفر و در استان کرمانشاه ٤٠٠٠٠ نفر دستگیر شده اند. تعداد افرادی که در دو استان کرمانشاه و مازندران مورد تذکر و اهانت قرار گرفته اما دستگیر نشده اند اعلام نشده است. به عبارتی در شش ماه اول سال در سراسر کشور چند میلیون نفر به جرم عدم رعایت حجاب و سایر مقررات اسلامی دستگیر شده یا مورد بازجوئی و توهین و اذیت و آزار قرار گرفته اند. این آمار قبل از هرچیز ابعاد مقاومت و مبارزه زنان و جوانان را در برابرحکومت نشان میدهد. گستردگی این مبارزه است که در چند روز گذشته مقامات مختلف حکومت را به جان هم انداخته است. غلامحسين الهام سخنگوی دولت رسما در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که دولت مسئولیتی در این زمینه ندارد و حسین اشتری فرمانده امنيت عمومی نيروی انتظامی دست به افشاگری زد و گفت: "طرح ارتقاء امنيت اجتماعی با هماهنگی کامل همه مراجع قضايی و اجرايی انجام شده و ادامه می یابد و دستور اجرای آن از سوی محمود احمدی نژاد به نيروی انتظامی ابلاغ شده است". محسن اسماعيلی از اعضای شورای نگهبان نیز صراحتا ادعای مخالفت دولت با طرح امنيت اجتماعی را "انتخاباتی" دانست و مورد سرزنش قرار داد. این گوشه ای از بالا گرفتن دعوا در میان مقامات حکومت است که تا مغز استخوان آن رخنه کرده است.

صرفنظر از اینکه مضحکه انتخابات چه تاثیری در این عقب نشینی ها و تبری جستن از گناه! داشته باشد، یک چیز روشن است و آن اینکه زنان و جوانان نه تنها عقب ننشستند و اسلامی تر و با حجاب تر و "عفیف" تر نشدند بلکه در ابعادی که گوشه ای از آن برشمرده شد به مقابله با رژیم و عواملش برخاستند. تجمع اعتراضی مردم در شیراز و مقابله آنها با لباس شخصی ها و نیروهای انتظامی در روزهای گذشته تنها یکی از نمونه های این اعتراض و مقاومت توده ای در برابر این طرح بوده است.

هم آمار دستگیریها و ضرب و شتم ها و هم بالا گرفتن دعوا در بالا بر سر سرکوب زنان و جوانان، اذعان به این حقیقت است که مردم، زنان وجوانان سر تسلیم فرود نیاورده و در کوچه و خیابان و همه جا در حال مقاومت و دهن کجی به اسلام و قانون و ماموران حکومت بوده اند. فرماندهان احمق نیروهای انتظامی رژیم، این تعداد دستگیری و تعداد بیشمار زندان های خود را شاید نشانه عظمت و توان حکومت بدانند، اما سران رژیم و عاقل ترهایشان بخوبی میدانند که این پاشنه آشیل آنها و نقطه قوت جنبش سرنگونی است.

سران رژیم بخوبی میدانند که نسل جوان را که در همه عرصه ها در حال مبارزه برای خلاصی فرهنگی و رهائی از حجاب و مقررات اسلامی است، نمیتوانند شکست بدهند. سه دهه است که پیشروی این نسل را بطور تصاعدی میبینند و علیرغم همه طرح های سرکوب میبینند که راه به جائی نبرده اند. اینها زنان و جوانانی بوده اند که با شجاعت، با دست خالی و اغلب به شکل انفرادی، درمقابل انواع اوباش سازمان یافته مسلح حکومت که قانون و زندان و کل دولت هم آنها را همراهی میکند، سینه سپر کرده اند و جواب آنها را داده اند. این جنبشی است که عمرش به قدمت عمر رژیم است. ٢٩ سال است به شنیع ترین وجه سرکوب میشود و سر فرود نمی آورد. این جنبشی است که تاکنون درسهای خوبی به مقامات حکومت و فرماندهانشان داده است. حضور دختران و پسران جوان کم حجاب در پوسترهای انتخاباتی دو سال قبل رفسنجانی، یکی از اصلی ترین مهره های بنیانگذار و حافظ جمهوری اسلامی، یکی از این موارد بود!

این گوشه ای از جنبش سرنگونی طلبانه و آزادیخواهانه مردم ایران است. جنبشی که یک سر آن در کارخانه ها، سر دیگر آن در میان معلمان، یک سرش در دانشگاه ها و سر دیگرش در خیابانها است. جنبشی که هرروز به چپ میچرخد و بر تارکش سوسیالیسم و آزادی و برابری نوشته شده است.

بگذار حتی کسانی در میان اپوزیسیون این جنبش را شکست خورده تلقی کنند و طرحهای شکست طلبانه در مقابلش قرار دهند. اینها ابعاد این جنبش را نشناخته اند. این جنبش نه تنها بیشترین شکاف را در بالاترین سطوح حکومت ایجاد کرده است بلکه گهگاه چرت این بخش از اپوزیسیون را نیز پاره میکند و قطعنامه ها و مصوباتشان را بی اعتبار و کهنه میکند.

ما بارها اعلام کرده ایم که رژیم توان سرکوب یک جنبش توده ای گسترده را ندارد. رژیمی با مجموعه ای بحران عمیق اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، در سطح جهانی منزوی و سوار بر دریائی از خشم و انزجار توده ای قادر به شکست دادن این جنبش نیست. برعکس این جنبش است که دائما بالائی ها را به جان هم می اندازد، مرعوبشان میکند، عقبشان میراند و توان سرکوب گسترده را از آنها میگیرد. اختلاف مقامات و ارگانهای مختلف سرکوب درمورد طرح امنیت اجتماعی و مقابله با بدحجابی، راه پیشروی مبارزه علیه این طرح و علیه کل این رژیم را هموارتر میکند. سازمان دهی این مبازره میلیونی و گسترده وظیفه مبرم فعالین مدافع حقوق زن، آزادیخواهان و کمونیست های کارگری است. *

يک برجستگي بسيار مهم اين شانزده آذر٬ نقش دانشجويان دختر در صف رهبران اين حرکت اعتراضي و در پيشاپيش اين مبارزه بود

شهلا دانشفر


بی حجاب: ارزیابی شما از 16 آذر امسال چی بود؟ نقش زنان و جنبش برابری طلبانه در آن را چگونه می بینید؟

شهلا دانشفر: ١٦ آذر امسال يک اتفاق سياسي مهم بود. ١٦ آذر امسال سرخ و راديکال و متفاوت از هر سال بود. متفاوت بودن اين شانزده آذر را در چند محور مهم خود را نشان داد. اول اينکه رژيم از قبل با دستگيريها و در ادامه تلاشي که براي ايجاد جو رعب در جامعه کرده بود٬ تعدادي ازدانشجويان را دستگير کرد. اما عليرغم آن دانشجويان اين روز را برگزار کردند و با شعارهايي چون مرگ برديکتاتور٬ آزادي برابري٬ زنداني سياسي آزاد بايد گردد٬ سوسياليسم يا بربريت٬٬ بار ديگر شکست سياست احمدي نژادي رژيم اسلامي را اعلام داشتند. ١٦ آذر امسال بيش از بيش بيان کننده فضاي سياسي عمومي جامعه بود.
دومين موضوعي که به اين شانزده آذر ويژگي ميداد٬ شرايط سياسي معيني بود که ما در آن قرار داشتيم. به اين معني که درست در شرايطي که هياهو بر سر جنگ بالا گرفته بود٬ درست در شرايطي که عده اي با تشکيل کميته صلح و با تا کيد بر شعار "نه به جنگ" عملا تلاش داشتند مبارزه مردم را تحت شعاع مساله جنگ قرار دهند٬ دانشجويان آمدند و گفتند مرگ برديکتاتور و فرياد آزاديخواهي سر دادند. ١٦ آذر و فضاي اعتراضي آن همه اين تقلاها را به حاشيه برد و بدرست مبارزه را برد بر سر مساله اصلي يعني بر سر مبارزه عليه رژيم بعنوان تنها راه واقعي ايجاد صلح و رفاه در جامعه.
سومين ويژگي اين شانزده آذر قدرتنمايي چپ و ابراز وجود قدرتمند و علني چپ بود. رهبران چپ و راديکال با اسم و رسم خود جلو آمدند ودر اين اعتراضات مکان قدرتمند چپ در راس اعتراضات جامعه را شفافتر از هر وقت ميتوانستيم ببينيم. به عبارت روشنتر در شانزده آذرامسال بار ديگر دانشگاه به صداي چپ و صداي آزاديخواهي چپ جامعه تبديل شد.
جنبه مهم ديگر شانزده آذر امسال٬ سراسري بودن و گستردگي اين حرکت در دانشگاههاي مختلف بود. امسال ما فقط يک روز شانزده آذر را نداشتيم٬ بلکه ما هفته اي از اعتراض و مبارزه و رودرويي را شاهد بوديم که براستي صحنه هاي با شکوهی از ايستادگي و مقاومت بود. و بالاخره اينکه يک برجستگي بسيار مهم اين شانزده آذر٬ نقش دانشجويان دختر در صف رهبران اين حرکت اعتراضي و در پيشاپيش اين مبارزه بود. شانزده آذر امسال نشان داد که دانشگاه ها يک سنگر مهم جنبش عليه تبعيض و نابرابري زن و مرد و جنبش رهايي زن است. اين را در شعارها٬ در قطعنامه ها و در قرار گرفتن زنان معترض و راديکال در صف جلوي اين مبارزه بوضوح ميشد ديد. در شانزده آذر در تمام شهرها پلاکاردهاي "جنبش دانشجويي٬ متحد جنبش کارگري و جنبش آزادي زن"، " آزادي زن ٬ آزادي جامعه است" و پلاکارد معروف عليه حجاب که تصويري از يک زن در پشت ميله هاي زندان است٬ از جمله پلاکاردهايي بود که توجه ها را جلب ميکرد. بعلاوه اينکه يک موضوع اعتراض دانشجويان در مبارزات اين دوره آنها٬ اعتراض به جداسازي جنسيتي دانشجويان در دانشگاه بوده است. از همين رو و بنا به همه اين دلايل شانزده آذر امسال يک نقطه عطف مهم در جنبش اعتراضي در جامعه بود.

بی حجاب: چرا فکر می کنید زنان در 16 آذر امسال تا این حد فعالانه شرکت کردند، اینکه تعداد دختران دانشچو بیشتر است نمی تواند دلیل اصلی باشد چون دانشجویان دختر الان چند سال است بیشتر هستند.

شهلا دانشفر: در سئوال قبل من به نوعي به اين سئوال شما پاسخ دادم. به نظرمن نقش زنان در اين حرکت اعتراضي را نميتوان از جمع عددي تعداد دختران دانشجو در دانشگاهها نتيجه گرفت. بلکه نقش زنان و نقش جنبش براي رهايي زن در ١٦ آدر امسال را بيش از بيش در طرح خواستها و مطالبات جنبش براي رهايي زن در اين مبارزات و نقش برجسته دانشجويان دختر در صف رهبري و در ميان سخنگويان اين اعتراضات ميتوان ديد. امسال بيش از هر سال شاهد بوديم که دختران دانشجو پشت تريبونها قرار گرفتند، سخنراني کردند و از همبستگي جنبش اعتراضي دانشجويي با جنبش براي آزادي زن و جنبش کارگري و کل جامعه سخن گفتند. يک نمونه آن سخنراني يکي از اين دانشجويان زن در دانشگاه مشهد بود. ما در مراسم شانزده آذر ديديم که چگونه دختر و پسر دست در دست هم ديوارهاي آپارتايد جنبسي را در هم شکستند و ايستادند و مبارزه کردند. و با شعار ما زن و مرد جنگيم بجنگ تا بجنگيم با صف متحدي عليه تهاجم رژيم ايستادند و سرود آزادي سر دادند. شانزده آذر امسال براستي با شکوه بود.

بی حجاب: قدم بعدی چیست؟ فعالین حقوق زن و علیه تبعیض چکار باید بکنند؟
شهلا دانشفر: به نظر من همه آنچه که در شانزده آذر شاهدش بوديم يک دستاورد بزرگ براي جنبش براي برابري زن و مرد است. بايد با اتکا به اين پيشروي ها و با اعتماد به نفس و قدرت بيشتري گام به جلو برداريم. با اتفاقاتي که در شانزده آذر روي داد امروز در شرايط بسيار مساعد تري قرار داريم که خواستهاي فوري خود، نه به حجاب٬ نه به آپارتايد جنسي٬ نه به تبعيض را بدست گيريم و جنبشي قدرتمند حول آن شکل دهيم. بطور مثال هم اکنون رژيم دارد بر طرح مبارزه عليه بدحجابي خود ميکوبد. طرح حجاب در ادارات را با فشار بيشتري ميخواهد به پيش برد. حتي شاهرودي رئيس قوه قضاييه به نوعي از اخراج زناني که حجاب را رعايت نميکنند٬ صحبت ميکند. نبايد در مقابل اين سخنان ساکت ماند. بايد با بيانيه دادن و طومارهاي اعتراضي موضوع را به کمپيني جهاني و گسترده تبديل کرد و با شعار نه به حجاب به جنگ اين تعرض رژيم رفت. براي پيشبرد چنين مبارزه اي من به سه نکته مهم تاکيد دارم:
١- متشکل شويم. اولين تاکيد من به فعالين عليه تبعيض اين است که حول سازمان خود عليه تبعيض سازمان دفاع از حقوق زن جمع شوند و با ما تماس بگيرند. و در گام اول با ايجاد تشکلهاي مختلف و در سطح علني فعالين مبارزه عليه تبعيض را متحد و متشکل کنند. براي اين کار فعالين عليه تبعيض ميتوانند با ايجاد انواع و اقسام کانون ها و انجمن ها در سطح علني گرد آيند و با صفي متحد و قدرتمند جنبش اعتراضي عليه نابرابري زن و مرد را به جلو برند.
٢- فضاي اعتراضي بر سر نابرابري زن و مرد در جامعه و تعرضات رژيم به زنان تحت عنوان بدحجابي و غيره را سازمان دهند. فعالين عليه تبعيض٬ بايد کانون مبارزه عليه تعرضات رژيم عليه زنان تحت عنوان مبارزه با بدحجابي و عليه حجاب و آپارتايد جنبسي باشند. همچنين از طريق بر پايي انواع و اقسام سمينارها و کنفرانس ها در سطح علني در ايجاد يک فضاي سياسي فعال بر بر سر مساله رهايي زن در جامعه تلاش کنند.

٣- فعالين عليه تبعيض بيش از بيش به صف رهبران اعتراضي جنبش رهايي زن تبديل شوند و تريبونها را از آن خود کنند.

٤- فعالين عليه تبعيض تلاش کنند که در راس کمپين هاي اعتراض عليه حجاب و عليه آپارتايد جنسي قرار گيرند و با جمع آوري طومارهاي اعتراضي حول اين دو خواست فوري به جنبشي اعتراضي و راديکال عليه قوانين اسلامي و ضد زن جمهوري اسلامي٬ حرکتي متحد و راديکال را شکل دهند .

٥- فعالين عليه تبيعض بايد تلاش کنند که به يک همبستگي بين المللي در حمايت از مبارزات و اعتراضات مردم عليه تبعيض و نابرابري زن و مرد و عليه ستم کشي زن در ايران شکل دهند و با نامه ها و بيانيه هاي خطاب به به نهادها و سازمانهاي آزاديخواه در سراسر جهان، آنها را به حمايت وسيع از مبارزات خود فرابخوانند. هشت مارس نزديک است و ميتواند فرصتي براي شکل دادن به چنين کمپيني و شکل دادن به يک همبستگي بين المللي با زنان ايران باشد. کمپيني که يک خواست فوري آن منزوي کردن جمهوري اسلامي اين رژيم آپارتايد جنسي در سطح جهاني و بيرون کردن آن از تمامي مراجع و نهادهاي بين المللي است.

و بالاخره اينکه همانطور که اشاره کردم ما صدمين سال گراميداشت هشت مارس را در پيش داريم و فعالين عليه تبعيض ميتوانند با توجه به موقعيت مهم جنبش رهايي زن در ايران٬ به استقبال اين روز مهم بروند و هشت مارس امسال را به يک روز تاريخي براي رهايي زن از هر گونه ستم و تبعيضي تبديل کنند. هشت مارس را به روز اعتراضي با شکوه عليه تبعيض٬ عليه حجاب٬ عليه آپارتايد جنسي تبيدل کنند. ما امسال بايد به استقبال يک هشت مارس سرخ با شعار زنده باد سوسياليسم برويم و فعالين عليه تبعيض نقش اول را در خلق کردن چنين روزي دارند. بايد از هم اکنون به استقبال آن برويم.

نسل جوان زنان با سنتها، آداب و رسوم و مذهب مشکل دارد

الیا تابش

بی حجاب: مهمترین مسائل امروز زنان در ایران حول چیست؟

الیا تابش: مسائل و مشکلاتی که زنان امروز در ایران با آن درگیر هستند آنقدر زیاد هست که شاید نتوان در صحبتی کوتاه آنرا بیان کرد. اما اگر بخواهم به صورت کلی به بیان آنها بپردازم در حال حاضر یکی از اساسی ترین مشکلات، سیطره نا برابری ومذهب بر گوشه گوشه زندگی زنان است. حکومت ارتجاعی جمهوری اسلامی که در حال حاضر در ایران برقرار است، انواع تحقیر و تبعیضات اجتماعی و اقتصادی را به عقب مانده ترین و افراطی ترین حالت موجود در جهان امروز متوجه زنان کرده است. اما در کنار اینها آشکار ترین حمله ای که به سمت زنان صورت میگیرد اعمال آپارتاید جنسی است و همه این تعرضات، تحقیر و توهینها نه تنها ماهیت جمهوری اسلامی است بلکه در قوانین آن هم به صورت رسمی وجود دارد. این رژیم از روز اول سر کار آمدنش تهاجم به سمت زنان را آغاز کرد و بارزترین نمونه این تعرض همان مسئله حجاب زنان است که در طول این سالها به زنان تحمیل کرده است و به هر روش و دستاویزی برای رسیدن به آن متوصل شده است.

بی حجاب: فکر می کنید چقدر مذهب و سنتهای عقب مانده بر زنان تاثیر گذاشته است؟

الیا تابش: ببینید اینکه چقدر خواسته تاثیر بگذارد تا اینکه چقدر در این زمینه موفق بوده با هم تفاوت دارد. تا آنجایی که به جمهوری اسلامی برمیگردد در عرصه های متفاوت اجتماعی قصد بر قراری و تداومشان را دارد. از ابتدایی ترین مراحل آموزش کودکان خردسال سعی میکند خرافات، مذهب، الگوها و سنتهای عقب مانده را تحمیل و در ذهن دختران نهادینه کند. اما در خود جامعه این مسائل پذیرفته نشده و مقابل این مسئله ایستاده اند. الگوهای مذهبی و سنتی که رژیم سعی میکند در عرف برای زنان جامعه ارائه کند، الگوهایی که زن را برده و مطیع و طفیلی وجود مرد، موجود دست چندم در جامعه میداند و به تقدیس و برجسته کردنشان میپردازد، به هیچ عنوان از طرف جامعه پذیرفته نیست. موقعیت زنان در خود جامعه، برداشت و انتظاراتی که مردم از نقش زنان در جامعه دارند- منظورم در خانواده ها، درمیان روابط شخصی و اجتماعی است - بسیار جلوتر از آن چیزی است حکومت سعی میکند به مردم تحمیل کند.

بی حجاب: تفاوت نسل جوان زنان را با نسل قبلی در چه می بینید؟

الیا تابش: این تغییراتفاقی است که در ابعاد وسیع تر در کل جامعه رخ داده است. تقابل سنتها و مدرنیسم و تقابل برابری طلبی و تبعیض اتفاقی است که در کلیت این جامعه افتاده و زنان هم بالطبع شامل همین تغییر میشوند. نسل جوان زنان با سنتها، آداب رسوم ارتجاعی و مذهب مشکل دارد و نمیتوند آنها را به عنوان مسئله ای روزمره بپذیرد. این مشکلی است اساسی با خود جمهوری اسلامی. مشکلی که به بود و نبود این رژیم بستگی دارد و از این روست که بر بستری سیاسی تعریف میشود. در دورانی که دنیا به دهکده جهانی تبدیل شده و انواع و اقسام مدیا همچون ستلایت و اینترنت و غیره هر لحظه انسانها را از آنچه در گوشه گوشه دنیا میگذرد با خبر میکند، نسل جوان زنان ایران هم میخواهند حداقل آزادیهایی که در دیگر نقاط جهان زنان از آن برخودار هستند را داشته باشد . دلیلی نمیبیند که در حالیکه زنان در کشورهای دیگر در مورد نوع لباس، رابطه جنسی، ازدواج و معاشرت و غیره خودشان تصمیم میگیرند، آنها یعنی زنان در ایران برای چنین مسائلی در حیطه خصوصی باید پاسخگوی هزار و یک نفر باشند و در راس همه حکومت خود را مجاز بداند که در این حیطه دخالت کند.

بی حجاب: بعضیها می گویند که مشکل اصلی زنان درآوردن نان و تامین اقتصادی زندگی است نه حجاب و آزادی پوشش. نظر شما چسیت؟

الیا تابش: مسئله تامین اقتصادی زنان در زندگی اهمیت خود را دارد. هرجای دیگر دنیا هم که بروید اینطور است. زنانی که از نظر اقتصادی وابسته نباشند آزادی عمل بیشتری خواهند داشت و به هویت انسانی شان نزدیک تر خواهند بود .اما پدیده حجاب زندانی است همراه که زنان آنرا بدوش میکشند، ابزار تحقیر و فرودستی زن در جامعه است و در مورد مشخص ایران و با وجود حکومتی مذهبی و ارتجاعی که از ابتدای روی کار آمدنش سرکوب زنان به وسیله حجاب و نوع لباس پوشیدنشان از اساسی ترین دغدغه هایش بوده و امروز هم به یکی از بزرگترین معضلاتش برای سرکوب اعتراضات جامعه تبدیل شده، مسئله حجاب بسیار پر رنگ تر است و اگر در بررسی مشکلات زنان این مسئله را نبینید و به آن نپردازید یعنی قسمت عمده مبارزات جنبش آزادیخواهی زنان در ایران را نادیده گرفته اید چرا که امروز یکی از اساسی ترین موانع بر سر راه آزادی زن در جامعه است.این مشکلی است که زنان هر روزه با آن درگیر هستند. در خیابان، محل تحصیل، محل کار و غیره نیروهای سرکوبگر رژیم به این بهانه به زنان یورش میبرند و هر روز زنان را مورد آزار و اذیت و تحقیر و شکنجه قرا میدهند و نگاهی به آمار اخیر خود جمهوری اسلامی در این زمینه که بیندازید روشن خواهد شد.
مدام با تلاش بیهوده و پروژه جدیدی به میان میآید، طرحهایی جدیدی برای حمله به زنان تدارک میبینند. در مدارس، دانشگاهها، ادارات و غیره انواع حجاب اسلامی را مطرح میکنند. خودشان اعلام کرده اند که نمیتوانند از پس این مسئله برآیند. آمار تذکراتی که هر روزه به زنان در زمینه حجاب داده میشود را که بررسی کنید معلوم میشود چه اعتراض وسیعی در جامعه بر پاست واین خود گویای عمق این مسئله در جامعه ایران است.
ببینید مسئله بر سر نفس زندگی کردن است. زنان میخواهند به عنوان یک انسان در عرصه اجتماع اجازه زندگی کردن و نفس کشیدن داشته باشند. حق انتخاب و پوشش یکی از بدیهی ترین حقوق هر فردی است در جامعه. از این دریچه است که این مسئله وارد مبارزات و آزادیخواهی زنان میشود تا به دیگر عرصه ها بپردازد. نه به این مسئله- حجاب- نه به دیگر تبعیضات را هم با خود دارد و به دنبال خود می آورد.

بی حجاب: چرا فکر می کنید متشکل کردن جنبش زنان اینهمه مشکل است؟

الیا تابش: به نظرم بزرگترین مشکل سر راه این مسئله خفقانی است که جمهوری اسلامی ایجاد کرده والا همین الان علیرغم اختناق و سرکوب شدیدی که وجود دارد، زنان دارند مبارزه شان را پیش میبرند. شاید به صورت سازمانیافته و متشکل به آن مفهوم نباشد، چون رژیم اصولا اجازه فعالیت در این زمینه را به ارگانها و نهادهای وابسته و عقب مانده ای میدهد که اهداف ارتجاعی او را پیش ببرند. اما با وجود این مبارزات جریان دارد . برای مثال بعد از اینهمه تلاش حکومت برای جایگزینی روز زن اسلامی به جای 8 مارس هر ساله 8 مارس در شهرهای متفاوت ایران برپا میشود. ببینید حتی در میان زنان عادی جامعه برای مثال در یزد بود اگر درست بگویم دهها نفر از زنان که به پرونده شان در مورد مسئله طلاق و ... رسیدگی نمیشد، دست به برپایی تجمعی روبروی دادگاه زدند و اعلام کردند تا به پرونده همه شان رسیدگی نشود به تحصن خود ادامه خواهند داد و یا حجاب برداریهای دسته جمعی که در برخی شهرها از جمله اصفهان اتفاق می افتد و مثالهای زیادی از این دست نشان دهنده این هستند که جنبش زنان در ایران اتفاقا از پتانسیل بالایی برای سازمانیافتن بر خوردار هست.
مسئله دیگر وجود گرایشات و گروههایی در عرصه زنان است که اهداف عقب مانده و ارتجاعی را دنبال میکنند و سعی میکنند خود را نماینده اعتراضات موجود و آزادیخواهی جامعه نشان دهند. اینها قصدشان ایجاد اصلاحاتی در نظام است و به همین دلیل اصلی است که مقابل جنبش زنان که پیشتر توضیح دادم مشکلش با کلیت رژیم است قرار میگیرد. این گرایشات ارتجاعی نه تنها خواسته های واقعی زنان در جامعه را نمایندگی نمیکنند بلکه خود مانعی برسر راه رسیدن به این خواسته ها هستند و رادیکالیسم موجود در این جنبش را به عقب میرانند. در این میان نقش ما و جنبش ما به عنوان نیروی چپ و نماینده جنبش کمونیسم کارگری بسیار مهم خواهد بود. برای نمایندگی کردن خواسته های واقعی و پیشرو جنبش زنان. و دیگر اینکه جنبش زنان همانند دیگر قسمتهای جامعه مثل بخشهای کارگری ، معلمان، دانشجویان و ... برای متشکل شدن و جلو آمدن نیازمند رهبرانی است که خواسته های واقعی اش را در عرصه اجتماع و سیاست نمایندگی کنند. در حال حاضر این رهبران هنوز به میدان مبارزه نیامده اند. هنوز به عنوان چهره هایی که در عرصه های اجتماعی شناخته شده باشند تبدیل نشده اند.
اما همانطور که اشاره کردم علیرغم فضای سرکوب و اختناق مبارزات زنان و جنبش آزادیخواهی و ضد آپارتاید زنان وارد فاز جدیدی از مبارزه شده و نمودهای جدیدی را هم به دنبال خواهد داشت.

بی حجاب: چه ظرفهائی می تواند زنان را دور هم جمع کند؟
الیا تابش: یک ویژگی مهم که باید این ظرف دارا باشد این است که می بایست خواستهای رادیکال زنان را را همه جانبه مطرح کند و در عین حال ضرورت روز را هم تشخیص داده و به آنها بپردازد. پرچمی که زنان حول آن میتوانند گرد آیند باید علاوه بر اینکه شعارهایش را مطرح میکند به نقد جریاناتی که موانع پیشرفت این مسیر و بازدارنده تمامیت خواهی اش هستند بپردازد .خواهان بر چیده شدن تمام عوامل فرودستی و تحقیر زن در جامعه باشد. باید بتواند در عرصه اجتماعی و سیاسی در ایران و در سطح بین المللی نمایندگی اش کند.


بی حجاب: درجه آگاهی و رشد زنان تا چه حد بالا رفته است؟ فرهنگ اجتماعی مردم بطور کلی تا آنجا که به زنان بر میگردد چقدر تغییر کرده است؟

الیا تابش: تا آنجا که به رژیم بر میگردد همیشه سعی کرده در این زمینه زنان را به عقب رانده و مانع پیشرفتشان شود. هرروزه بودجه و انرژی بسیاری صرف این میکند که زنان را د رمحدودیت بیشتر قرار دهد. اما زنان در ایران به واسطه پیگیری و مبارزه، عل الخصوص قسمت آگاه و رادیکال، علیرغم تمامی این محدودیتها و فشارها جلو آمده اند و مدام سعی میکنند در زمینه های متفاوت خود را به روز کنند. هر چند جمهوری اسلامی بعد از سر کار آمدن سعی کرد همان مسیری که تا قبل از آن علیرغم ضعفهایش وجود داشت به عقب براند و اجازه نفس کشیدن را از او بگیرد. در حال حاضر برای مثال آمار بالایی از زنان مشغول تحصیل هستند. زنان در جامعه نسبت به حقوق خودشان بسیار آگاه تر از قبل شده اند .اما با وجود این قبل از سر کار آمدن جمهوری اسلامی و به خصوص در حال حاضر نوع نگاه و موقعیتی که زنان در جامعه، میان خانواده، دوستان و ... دارند بسیار جلوتر از قوانین ارتجاعی و عقب مانده جاری است که رژیم سعی دارد آنها را به عنوان عرف به مردم بقبولاند. اعتراضات، آزادی و ترقی خواهی و برابری طلبی زنان در جامعه مقابل این مسئله ایستاده و در نهایت رژیم موفق نشده است.


بی حجاب: چقدر میزان اشتغال در میان زنان بالا رفته است؟ آیا زنان زیادی را می توان در موقعیتهای کلیدی در ادارات و شرکتها یافت؟

الیا تابش: میزان اشتغال زنان تا به حال روند رو به رشدی طی کرده و زنان نسبتا زیادی در ایران شاغل هستند. در زمینه میل به اشتغال یا تحصیل اگر به خود زنان رجوع کنید آمادگی شان اتفاقا بسیار هم بالاست. الان آمار دانشجویان دختر بیشتر از پسر است. اما اینکه چقدر در موقعیتهای کلیدی قرار دارند، به جامعه که نگاه کنید میان انتخاب مرد و زن برای یک شغل هنوز هم ار جحیت با مردان است، اغلب جاهایی این مسئله معکوس خواهد بود که کارفرما بخواهد با دستمزد کمتری کارگر استخدام کند. اما در مقامها و پستهای کلیدی و مهم آمار زیادی از زنان مشاهده نمیکنید. علل الخصوص که در ایران با وجود حکومتی مذهبی و ارتجاعی برای رسیدن به چنین مقامهایی بایست از هزار و یک گزینش و تفتیش عقاید و .. گذر کرد. علیرغم هر مقدار از تخصص اگر از این گزینه مردود شوید و از نظر اعتقاداتتان تائید نشوید امکان دستیابی به موقعیت شغلی مورد نظرتان را نخواهید داشت و البته فوکوس این مسئله بروی زنان بیشتر است. عمده ترین اهرم و ابزار رژیم نوع پوشش و بهتر بگویم حجاب زن است. زنان بسیاری وجود دارند که امروز علیرغم تخصص و تحصیلی که دارا هستند به دلایلی که اشاره کردم از داشتن شغل مورد نظرشان محروم هستند.

بی حجاب: اشکال متفاوت مقاومت زنان کدامند؟

الیا تابش: مقاومت زنان در برابر تمام آنچه جمهوری اسلامی در قالبهای مختلف برای سرکوب زنان به کار میبرد صورت میگیرد. در اشکال و بروزهای متفاوت. یکی از بارزترین این نمودها که هر روزه قابل مشاهده است، همانطور که پیشتر هم به آن اشاره کردم در مورد حجاب و آپارتاید جنسی است. با وجود 3 دهه تلاش همه جانبه جمهوری اسلامی زنها زیر بار این مسئله نرفته اند. رژیم هر روز به نیروهای سرکوبگرش میافزاید، قوانین جدیدی را برای تولید پوشاک، سالنهای ورزشی و آرایشگاهها اعمال میکند اما به پوشش و لباس زنان که نگاه میکنید مسیری دقیقا عکس این جهت و کاملا مقابل آن میپیماید. کنترل مد روز و پوشش زنان که در جهتی خلاف حجاب اسلامی پیش میروند از دست جمهوری اسلامی خارج شده و سرکوب زنان در این زمینه به معضلی بزرگ تبدیل شده.
در مورد آپارتاید و جداسازی جنسیتی در دانشگاها ، مدارس، محل کار و .. زنان زیر بار این مسئله نرفته اند. نمیپذیرند که باید اتاق کار، سالن غذاخوری و یا کلاس درسشان از مردان جدا باشد و به طرق مختلف اعتراضشان را به این مورد نشان داده اند . مثلا همین چند وقت پیش یک تیم داوری از زنان که برای مسابقات ورزشی به کشوری دیگر رفته بودند هنگام تقدیرو پایان مراسم با داوران مرد دست میدهند. مثال در این زمینه زیاد است .

بی حجاب: برخورد زنان و جامعه بطور کلی به کسانیکه مجبور به تن فروشی هستند چطور است؟
آیا فکر می کنید مردم با درک و سمپاتی بیشتری به این افراد برخورد می کنند؟

الیا تابش: برای جواب به این مسئله ابتدا توضیح کوتاهی بدهم. پدیده تن فروشی به نظرم دو بعد کلی دارد. یکی تجارت سکس که به خاطر منافع هنگفت آن هیچ زمانی دولتها به صورت ریشه ای با این مسئله روبرو نشده اند. دوم اینکه نحوه روبرو شدن مردم با این مسئله. در اروپا و غرب به دلیل تلاشهایی که انسانها و نهادهای انسانی در این زمینه انجام داده اند نسبتا نگاه جامعه به این پدیده از دید معضل اخلاقی مذهبی افراد تن فروش به معضلی اجتماعی اقتصادی تغییر یافته. اما در ایران حکومتی قرون وسطایی، مذهبی و عقب مانده به صورتی علنی این پدیده را در قانون جرم محسوب میکند و مجازاتش را سنگسار. یعنی وحشیانه ترین شیوه به قتل رساندن یک انسان و در کنار آن به گسترش این نوع دید و فرهنگ دامن میزند. و با نفع مالی آن هم مشکلی ندارد و در بسیاری از موارد خود دست اندر کاران حکومت مستقیم و غیر مستقیم پایه گذار این مسئله هستند.
اما نگاهی به جامعه بیندازید. در همین چند بار اخیری که سنگسار اتفاق افتاد ، برای مثال سری به وبلاگها که بزنید میبینید که این شیوه برخورد را محکوم کرده اند. نگاهی که در جامعه نسبت به این مسئله وجود دارد رفته رفته در اثر تلاش مبارزین آگاه راه انسانیت، فعالین جنبش آزادی و برابری زنان بسیار تغییر کرده. به خصوص به صورت مشخص فعالیتها خود ما ( حزب کمونیست کارگری) همین به کار بردن کلمه تن فروش به جای عبارات توهین آمیز دیگر همانند روسپی، فاسق و ... را صحبتهای ما و رسانه های ما جا انداختند.
هر چند هنوزبخشهایی از جامعه تحت تاثیر تبلیغات و سنتهای عقب مانده ، این مسئله را نپذیرفته اند اما قشر پیشرو جامعه سعی و تلاش بسیار برای درک این مسئله کرده است و اینکه علت اساسی بروز این پدیده فقر و امرار معاش است و میتوان گفت این آگاهی در جامعه مسیر رو به جلویی را علی رغم تبلیغات منفی و گسترده رژیم میپیماید.

بی حجاب: مسئله ناسیونالیسم و فرهنگ عظمت طلب ایرانی و تقدس سنتهای ایرانی چقدر در راه رهائی زن می توانند مانع باشند؟

الیا تابش: سنتها و آیینها در این زمینه به نظر من تفاوت چندانی با مذهب ندارند. تا آنجا که به سنتهای ایرانی و شرقی بر میگردد همان خصوصیات کلیشه ای را برای زنان مطلوب میداند که در حقیقت جز ارتجاع چیزی نیستند. تلاش زنان در ایران امروز برای رهایی از همین سنتها و عقب ماندگی هاست و چیزی که مشخص است با متوسل شدن به همین سنتها نمیتوان از آنها رهایی یافت. جنبش ناسیونالیسم تا آنجا که فی نفسه به خودش بر میگردد رهایی زنان در جامعه دغدغه اش نبوده. اگر امروز مجبور است دست و پا شکسته به دنبال جنبش آزادیخواهی زنان در ایران، پشت جریانات چپ وعلیه نابرابری بدود، به این خاطر است که امروز این جنبش قابل انکار نیست و سهم بسیار بزرگی در مبارزه علیه جمهوری اسلامی دارد. مثالی میزنم ، در حالیکه ما و جنبشهای دیگر برابری طلب یورش نیروهای رژیم به زنان به بهانه حجاب را محکوم میکردیم، از آزادی دفاع میکردیم و آپارتاید و حجاب را در عرصه بین المللی محکوم میکردیم ، نمایندگان این جنبشها مردم را فرا میخواندند که نگذارید به ناموستان در خیابانها حمله شود. از این دریچه زنان هنوز درجه چندم ، طفیلی و ناموس مردان تعریف میشوند. برای مثال با پیش آمدن احتمال وقوع جنگ بسیاری از این مدافعان آب و خاک اعلام کردند که پشت جمهوری اسلامی خواهند بود. منافعشان هر جا حکم کند آنجا خواهند ایستاد. دفاع از تمامیت ارضی برای اینها دستاویزی است تا پشت آن پنهان شده و در نهایت سود سرمایه شان هر کجا تعیین کند آنجا خواهند نشست.
ناسیونالیستها و جنبشهایی از این دست نه تنها مانعی سر راه جنبش زنان بلکه مانعی سر راه جنبش انقلابی مردم برای بر پایی جامعه ای انسانی هستند و جنبش زنان برای دستیابی به حقوق برابر و انسانی خود باید پشت گرایشی قرار بگیرد که به رادیکال ترین حالت ممکن با ناسیونالیسم، سنتها و فرهنگ عقب مانده مبارزه میکند.